Web Analytics Made Easy - Statcounter

حجت الاسلام والمسلمین محمدی با اشاره به ماهیت محاربه،گفت: قانون مجازات اسلامی به صورت شفاف محارب و محاربه را تعیین تکلیف کرده است. هر اقدامی که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور شود مصداق افساد فی الارض محسوب می شود.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، یکی از مهم‌ترین جرایمی که باعث سلب نظم و امنیت اجتماع می‌شود «محاربه» است که شارع مقدس حد آن‌را تعیین و مجازات شدیدی برای آن مقرر داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محارب کسى است که به قصد ترساندن مردم و فساد و خراب‌کاری در جامعه، با سلاح سرد یا گرم دست به اقدام مسلحانه زند. در تبیین این حد شرعی مسائل و احکام متعددی مطرح است. در آیه ۳۳ سوره مائده خداوند می فرماید:«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ»؛ کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روى زمین می‌کنند، [و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند،] آن است که کشته شوند یا به دار آویخته گردند یا [چهار انگشت از] دست [راست] و پاى [چپ] آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت نیز دچار مجازات سختی خواهند شد.

با توجه به این‌که اراده معناى حقیقى «محاربة الله» در این‌جا محال است و به ناچار باید معناى مجازى آن مراد باشد، این کلمه معناى گسترده‌اى پیدا خواهد کرد و مخالفت با هر حکمى از احکام شرعى و اقدام به هرگونه ظلمى و اسرافى مصداق آن خواهد بود. ولى ضمیمه شدن رسول به آن (یُحٰارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ) ما را بدین نکته راهنمایى می‌کند که باید معنایى از «محاربة الله» اراده شود که به پیامبر نیز ربطى داشته باشد. بر این اساس تقریباً متعیّن است که مراد از «محاربة الله»، آن عملى است که نتیجه آن، باطل شدن یکى از امورى باشد که پیامبر از جانب خداوند بر آنها ولایت دارد، همانند محاربه کافران با پیامبر و اخلال رهزنان در امنیّت عمومى که پیامبر با ولایت خود آن‌را در زمین گسترش داد. دنبال شدن جمله «إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِینَ یُحٰارِبُونَ الله» با جمله «وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسٰاداً»، مشخّص می‌کند که مراد از محاربه همانا فساد در زمین است از طریق اخلال در امنیّت عمومى و رهزنى، نه مطلق محاربه با مسلمانان.[3] بنابراین، مراد از محاربه با خدا و رسول، محاربه با مسلمانان است ولى به منظور بزرگ جلوه دادن آن و توجّه دادن به اهمّیت امّت اسلامى و این‌که جنگ با امّت اسلام به منزله جنگ با خدا و رسول است، لفظ محاربه در آیه، به خدا و رسول اضافه شده است؛ زیرا امت اسلام منتسب به خدا و پیامبر و تحت ولایت آنهاست. چنین معنایى به منزله مجاز در اسناد است. علاوه بر این، پذیرفتن مجاز اسنادى در این‌جا روان‌تر و رساتر است؛ زیرا منتسب کردن امّت اسلام به خدا و رسول و محاربه با آن‌را محاربه با خدا و رسول دانستن، بیانگر نکته عرفى روشن و رسایى است.


همان‌طور که بیان شد؛ مراد از «محاربه با خدا و رسول» در آیه شریفه، اخلال به امنیت عمومى به‌طور مسلحانه‏ است و قهراً شامل آن چاقوکشى و سلاحی نمی‌شود که به روى فرد معیّن کشیده شود و او را به تنهایى تهدید کند؛ چون امنیت عمومى وقتى خلل می‌پذیرد که خوف عمومى و ناامنى جاى امنیت را بگیرد و بر حسب طبع وقتى محارب می‌تواند چنین خوفى در جامعه پدید آورد که عموم مردم را با اسلحه تهدید به قتل کند.
این‌که محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه به عنوان محاربه با خدا و رسولش معرفى شده، تأکید فوق العاده اسلام درباره حقوق انسان‌ها و رعایت امنیت آنان را ثابت می‌کند. از این‌رو، محاربه با پیامبر خدا(ص) لازم نیست جنگ مستقیم با خود آن‌حضرت باشد.

فساد ضد صلاح است و به «بیرون رفتن چیزى از اعتدال» نیز تفسیر شده است. از این‌رو، فساد هر چیزى بر حسب خود آن چیز معنا می‌شود. بدون شک، هر جرم و معصیتى که از انسان سر می‌زند، فسادى است در یکى از جنبه‌هاى زندگى او، امّا عنوان «فساد و افساد» وقتی اضافه به «الارض» (زمین) شود، معناى آن مقیّد می‌شود و اختصاص پیدا می‌کند به فسادى که در زمین واقع می‌شود.


درباره تقیید فساد به «فسادى که در زمین واقع شود» احتمالاتی وجود دارد؛ از جمله احتمال ذیل:
تقیید افساد به قید «فی الارض» براى دلالت بر این معنا است که «فساد در زمین حلول می‌کند و زمین فاسد می‌شود». بر این اساس، افساد در زمین به معناى تباه کردن زمین است. امّا نه بدان معنا که ذات زمین تباه می‌شود بلکه بدان معنا که آن حالت اصلاح و سامانى که در زمین است تباه می‌شود. پس مراد از زمین، خاک و سنگ و امثال آن نیست، بلکه مقصود زمین از آن جهت که مکان زندگى و محل استقرار انسان است، می‌باشد؛ زیرا زمین و مکان از آن جهت براى انسان مطلوب است که براى زندگى و استقرار او صلاحیت داشته باشد.

از این‌رو، صلاح زمین به آن است‌ که براى زندگى انسان مناسب باشد و فساد آن به این است که صلاحیّت و مناسبت او براى زندگى از میان برود. این‌که تعبیر «افساد در زمین» آورده شده نه «افساد زمین» براى دلالت بر این نکته است که عمل محاربان همین حالت صلاح را در زمین تباه می‌کند و فساد را در آن برپا می‌دارد، نه این‌که ذات زمین را فاسد می‌کند.

وجدان عرفى بر این معنا گواهى می‌دهد و ملاحظه موارد استعمال این ترکیب در دیگر آیات قرآن کریم، هم بر همین معنا تأکید می‌ورزد. در بعضى از آیات، میان «افساد فی الارض» و «صلاح الارض» مقابله صورت گرفته است: «وَ لٰا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلٰاحِهٰا وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»، «وَ لٰا تَبْخَسُوا النّٰاسَ أَشْیٰاءَهُمْ وَ لٰا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلٰاحِهٰا ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».

 

با توجه به اهمیت موضوع خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین «رضا محمدی» عضو هیئت علمی گروه حقوق موسسه امام خمینی (ره) و عضو انجمن فقه و حقوق حوزه و استاد حوزه و دانشگاه انجام داده است که در ادامه می خوانید.

 

محارب کیست و محاربه چیست؟ درباره ماهیت محاربه توضیح بفرمایید.


محاربه در آیه 33 سوره مائده آمده است «إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ» در این آیه خداوند می فرماید جزای کسانی که با خدا و رسول خدا  محاربه می کنند و سعی در فساد در زمین می کنند، مجازاتشان این است که کشته شوند. مجازات سلب به این معنی که دست و پایشان به صورت مخالف قطع شود و یا اینکه تبعید شوند. خلاصه بدبختی ای که در این دنیا دارند در آخرت نیز عذاب بیشتری شامل حالشان می شود. آیه مذکور درباره محاربه با خدا و رسول خدا (ص) است و غالب فقها این آیه را به معنای محاربه ای که امروز راجع به آن حرف می زنیم، تفسیر کرده اند یعنی کسی که سلاح بکشد برای ترساندن مردم؛ بنابراین با این تعریف از اسلام و با آمدن این آیه، موضوع محاربه و مجازات آن نیز مطرح شده است. در روایاتی هم داریم که این احکام اجرا شده اند.

محاربه در فقه تعریفی دارد که غالبا می گویند: کسی برای ترساندن مردم سلاح بکشد، محارب محسوب می شود اما اینکه دقیقا محارب کیست و محاربه چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد. آیت الله مومن، قیام مسلحانه را مصداق محاربه می دانند و یا آیت الله شاهرودی، محاربه را اقدام علیه دولت اسلامی تعریف می کنند اما تعریف مشهوری است که صاحب جواهر آن را مطرح می کند؛ به عقیده ایشان محارب کسی است که سلاح بکشد یا حمل کند برای ترساندن مردم ولو اینکه یک نفر برای یک نفر سلاح بکشد.

اجماع این است که محارب صدق می کند حتی آنجایی که بخواهد بترساند هر کسی از مردم را که ترساندنش حرام است. نظر مشهور این است که اخافه الناس یا ترساندن مردم به این شکل در روایت نیامده اما برداشت شان این است که اخافه الناس یا ترساندن مردم به معنای برهم زدن امنیت و محاربه می باشد.

علامه طباطبایی منظور از محاربه را این می داند که امنیت عمومی جامعه را از بین ببرد. در اسلام دو نوع حق داریم؛ حق الله و حق الناس که حق الناس به دو بخش حق عمومی و حق خصوصی تقسیم می شود. حق الله مربوط به هر آنچه که الزامات الهی است، می باشد اما حق الناس در ارتباط با حق مردم می باشد که برخی از اقداماتی که انجام می شود، جنبه عمومی دارد و نمی توان جنبه عمومی جرم را بخشید و تشخیص آن نیز بر عهده حاکم اسلام است یعنی اتفاقاتی که به عموم مردم آسیب وارد کند، حق الناس از وجه عمومی محسوب می شود. اگر کسی بخواهد امنیت عمومی را به هم بریزد در بحث محارب صدق می کند ولو اینکه سلاح بکشد و این سلاح باعث کشته شدن کسی نشود و کسی را نکشد؛ همین که فرد سلاح را بکشد و می خواهد امنیت را به هم بریزد بدون اینکه کسی کشته شود، مالی ببرد و یا ناموس کسی را ببرد در موضوع محارب صدق می کند؛ این بحثی است که در فقه و در تعریف محارب آمده است.

 

قانون اساسی چگونه به مقوله محاربه پرداخته است؟

اما تعریفی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برای محاربه ذکر شده است در ماده 279 قانون مجازات اسلامی، محاربه را این گونه تعریف می کنند؛ «محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی‌شود.»

محاربه از جمله جرایم منوط به نتیجه است و نتیجه اش ناامنی است و طبق ماده 144 قانون مجازات اسلامی «در تحقق جرائم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرائمی که وقوع آنها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز شود.» کسی که قصد ناامنی یا علم به آن را داشته باشد و این قصد غیر مستقیم یا تبعی هم می تواند باشد.

مرحوم صاحب الرسائل در کتاب رسائل الشیعه و در جلد 15 در باب 46 به موضوع محارب و محاربه پرداخته است؛ بابی است که کلمه محارب را در آنجا می بینیم و ایشان روایات زیادی را در قالب بحث محارب آورده اند. در باب دوم جلد 28 رسائل الشیعه نیز به موضوع محارب و محاربه پرداخته شده است و در آنجا مطرح شده هر کس که سلاح را برای ترساندن مردم بکشد، محارب است.

روایتی  داریم که در پایان استناد به آیه 33 سوره مائده می کند و تطبیق اینکه چه مواردی شامل تعریف محاربه می شود را خود معصوم انجام داده است. کسی که نیزه و چاقوی خود را به سمت کسی می کشد، اگر دارد بازی می کند اشکالی ندارد اما اگر به قصد و نیت آسیب رساندن به دیگران باشد، محارب محسوب می شود. روایت های زیادی در این زمینه در باب های مختلف کتاب رسائل الشیعه جمع آوری شده است. به صورت کلی محارب و آیه محاربه مشهور فقها همین برداشت را کرده اند و از آیه مذکور در زمینه محارب برداشت کرده اند کسی که در مقابل پیامبر یا حاکم اسلامی از کفار می ایستد، حرب گفته می شود و فرد حارب کافر حربی محسوب می شود اما کسی که داخل حکومت اسلامی این کار را انجام می دهد، محارب محسوب می شود.

 

آیا محاربه و افساد فی الارض را می توان یک عنوان دانست؟

 این هم بین فقها اختلافی است. برخی در پایان محاربه افساد فی الارض را دارند و محاربه را می گویند جایی که فساد فی الارض باشد اما فقهای دیگری هستند که این دو جرم را یعنی محاربه و افساد فی الارض را مستقل از هم می بینند. آیت الله مکارم شیرازی از جمله این فقها است که محاربه و افساد فی الارض را مستقل از هم می داند. افساد فی الارض زمانی رخ می دهد که منشأ فساد گسترده در محیطی انجام می شود حتی بدون داشتن اسلحه و محارب به کسی گفته می شود که در محیط اجتماعی و با داشتن سلاح اقدام به برهم زدن امنیت عمومی بکند. آیت الله نوری همدانی نیز این دو موضوع را از هم جدا می کند؛ بنابراین بین فقها اختلاف وجود دارد که محاربه و افساد فی الارض یک جرم واحد محسوب می شوند یا دو جرم جدا هستند.

قبل از سال ۱۳۹۲ در قانون اساسی افساد فی الارض و محاربه با هم بودند اما از سال ۱۳۹۲ به بعد قانون حال حاضر این دو باهم تفاوت می کند و افساد فی الارض یک جرم مستقل و محاربه نیز جرم مستقلی محسوب می شود. در ماده ۲۸۶ قانون اساسی درباره افساد فی الارض آمده است:« هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می‌گردد.» اما محاربه هم جرمی است که در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی به صورت مستقل تعریف شده است:« محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هرگاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی‌شود.» البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که در هر محاربه ای، افساد فی الارض هم وجود دارد.

برای کسی که برای عموم مردم سلاح بکشد و قصد جان مردم را بکند، مصداق افساد فی الارض هم وجود دارد. محاربه باید حتما گستردگی زیادی داشته باشد. اگر افساد را برهم زدن امنیت در نظر بگیریم در محاربه نیز وجود دارد. طبق قانون فعلی افساد فی الارض جرم مستقلی است و شرط آن هم اصلا داشتن سلاح نیست و گستردگی یکی از شروط آن می باشد. 

هر کس به طور گسترده جرایمی علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور انجام دهد، کارهایی که انجام می دهد، مفسد فی الارض اعلام می شود که تشخیص آن بر عهده قاضی است. نشر اکاذیب، پخش مواد سمی میکروبی، دایر کردن مراکز فساد، ایجاد مشکلات اقتصادی و ... از جمله مصادیق افساد فی الارض محسوب می شود؛ به طوری که موجب اخلال نظم عمومی کشور و ایجاد ناامنی و خسارت عمده به اموال عمومی و اشاعه فساد و فحشا گردد، مفسد فی الارض محسوب می شود. برخی از مصادیقی که در این ماده ذکر شده به فرض اینکه افرادی که دستگیر می شوند، شرایط دیگر را در ماده داشته باشند، صدق می کند.

نشر اکاذیب و جرایم علیه امنیت داخلی کشور اگر با هم ارتباط داشته باشند و به طور گسترده در آن صدق کند، می توانیم بگوییم افساد فی الارض. همچنین اگر اقدامی موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور شود نیز مصداق افساد فی الارض محسوب می شود که ارتباط آنها را قاضی باید تشخیص دهد. ممکن است یک نفر که همه را هماهنگی کرده باشد و کارها را انجام دهد، می توانیم گستردگی را این گونه تعریف کنیم که هر کدام از افراد جدا جدا اقدام به برهم زدن امنیت عمومی کرده اند که در نگاه فردی ممکن است گستردگی نداشته باشد اما در مجموع که بررسی کنیم، مشاهده می شود جرم گستردگی زیادی داشته است که این نیز بستگی به تشخیص قاضی دارد.

 

پایان پیام/47

منبع: شبستان

کلیدواژه: محاربه و افساد فی الارض مصداق افساد فی الارض قانون مجازات اسلامی برای ترساندن مردم افساد فی الارض نظم عمومی کشور برهم زدن امنیت فساد در زمین قانون اساسی امنیت عمومی سلاح بکشد ف ی ال أ ر ض جنبه عمومی موجب اخلال حق الناس آیت الله ت عمومى ت اسلام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۰۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب «سقوط اسرائیل» به چاپ ششم رسید

کتاب «سقوط اسرائیل» اثر مهدی حمد الفتلاوی و ترجمه و تحقیق محمدباقر ذوالقدر در ۱۹۰ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ ششم رسید.
آیات افساد بنی اسرائیل در سوره اسراء، بیانگر نوعی نبرد تاریخی تمدنی بین دو امتِ توحید و کفر است که در اصول، مبادی، اهداف و ارزش ها در برابر یکدیگر قرار دارند. جنگ این دو تمدن، تداوم همان جدال تاریخی دیرینه ای است که شیطان، نخستین سنگ بنای آن را در میان فرزندان آدم نهاد و اولین بذر تعارض و درگیری را میان هابیل و قابیل که یکی نماد هدایت یافتگان و صالحان و دیگری نماینده مفسدان و تبهکاران بود، کاشت. 

سوره اسراء، آخرین مراحل از جدال میان دو امت را که جنگی نهایی، جهانی و فرایگر خواهد بود به تصویر می کشد. در این جدال سرنوشت ساز، بشر شاهد پایان کار و سقوط کاخ های تمدن مفسدین و طلوع دوباره خورشید تمدن جهانی توحید بر گستره زمین خواهد بود.  کتاب حاضر با توجه به آیات افساد بنی اسرائیل، احادیث بیشتری را در تفسیر آن آیات و در خصوص قضیه فلسطین مورد توجه قرار داده و سقوط اسرائیل را بشارت داده است. 

ساختار اثر
این اثر در پنج فصل تألیف شده است؛ در فصل اول این اثر که با عنوان «امت اسلام؛ تسلیم یا پایداری» به رشته تحریر درآمده، پس از بیان مطلبی با عنوان ظهور انقلاب اسلامی در ایران، به دو موضع گیری متفاوت در برابر اسرائیل و دلایل حقانیت راه جهاد و مقاومت پرداخته شده است. 

«فرجام اسرائیل در کتاب و سنت» عنوان دومین فصل از کتاب حاضر است که در این فصل، به اخراج یهود از سرزمین های عرب اشاره شده و ضمن تأکید بر غلبه اسلام بر همه ادیان، ظهور رهبری نوین در جهان اسلام مطرح و در پایان نیز نابودی اسرائیل در احادیث غیبی تشریح و وعده داده شده است. 

سومین فصل از این اثر به «مقدمات سیاسی سقوط اسرائیل» اختصاص یافته است؛ ابتدا به قانون استبدال و رهبران سازش کار عرب پرداخته شده و در این قسمت، جایگزینی اعراب با پارسیان و مجازات حکمرانان خیانت کار تبیین شده است؛ سپس به پیدایش رهبری نوین و جریان جایگزین اشاره و در ادامه نیز مطلبی با عنوان ظهور مقاومت ضدصهیونیستی در سرزمین شام تشریح شده است. 
نویسنده در فصل بعدی به «نوید قرآن بر نابودی اسرائیل» می پردازد که ابتدا آیات نوید تبیین و آیات مربوطه تطبیق داده شده است.  در پنجمین و آخرین فصل از این اثر با عنوان «سقوط اسرائیل» به سقوط اسرائیل به رهبری ایرانیان اشاره شده است؛ سپس، به شرح نبرد افساد اول پرداخته شده که در این راستا، مبارزه با افساد اول به رهبری ایرانیان و پیشی گرفتن یهود و جنگ با زمامداران خائن و آثار فتنه سفیانی در فلسطین تبیین شده است. سپس نبرد افساد دوم تشریح شده و سقوط اسرائیل در نبرد افساد دوم تشریح و ایرانیان سفیانی را شکست می دهند، مهدی(عج) فرمانده نبرد برای سقوط اسرائیل نیز از دیگر مباحث این قسمت است. در ادامه این فصل، رویدادهای پس از آزادی قدس (اتمام حجت حضرت مهدی با یهود، شهر قدس پایتخت حکومت مهدی و بازگشت یهودیان به بیت المقدس) به رشته تحریر درآمده است. در ادامه نیز مبحثی با عنوان «قم و بین المقدس، یک شهر در دو منطقه» آمده است؛ همچنین به فرجام اسرائیل در تورات و انجیل نیز اشاره شده است.
علاقه مندان برای تهیه این کتاب می توانند به نشانی اینترنتی مؤسسه بوستان کتاب به آدرس www.bustaneketab.ir  مراجعه کنند.

منبع: خبرگزاری شبستان

دیگر خبرها

  • کتاب «سقوط اسرائیل» به چاپ ششم رسید
  • تقاضای بررسی لایحه توسعه سواحل مکران اعلام وصول شد
  • موضوع شوراها، مهمترین رکن قانون اساسی است
  • تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی
  • مدیران نگاه عابربانکی را از شهرداری‌ها بردارند
  • نیرو‌های مسلح، پشتوانه امنیت مردم هستند
  • انتقاد یک نماینده مجلس از سیاست های نادرست ارزی دولت/ کالاهای اساسی با قیمت ۲ تا ۳ برابری به دست مردم می‌رسد
  • کالا‌های اساسی با وجود پرداخت ارز ترجیحی با قیمت ۲ تا ۳ برابری به دست مردم می‌رسد
  • قیمت دو برابری کالا‌های اساسی با جود تخصیص ارز ترجیحی
  • محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است